۲۳ مطلب با موضوع «برنامه ها» ثبت شده است

کمی خوبتر باشیم آپدیت می شود!

چند وقت پیش بود که تصمیم گرفتم کمک های خیرخواهانه ای را که هر فرد می تواند به عنوان عضوی از جامعه انجام دهد، به صورت یک صفحه ی جداگانه روی وبلاگم بگذارم تا هر کسی که اتفاقی چشمش به وبلاگم خورد سری به آن صفحه بزند و ایده بگیرد. حالا این لیست 10 تایی شده و مدام آپدیت خواهد شد. 

هر کسی این صفحه را باز کرد، می تواند با توجه به توانایی و علاقه اش، یک فعالیت خیرخواهانه را انجام دهد. می دانم که من فقط یک نفر از 80 میلیون نفر هستم و وبلاگم هم جزو پر بازدید ترین ها نیست، اما معتقدم همین یک نفر ها اگر به هم متصل شوند، می توانند غیرممکن ترین کار ها را هم انجام دهند. 

پس نگران این نباشید که کمک شما 1000 تومان است یا 1 میلیون تومان، هر چقدر باشد ارزشمند است. در ضمن، بسیاری از موارد، احتیاج به هزینه کردن ندارند و شما می توانید حتی با به اشتراک گذاشتن آنها کمک های بیشتری جمع کنید. 

این را هم اضافه کنم که شما شاید 1000 تومان کمک کنید، اما حس خوب ناشی از این کمک خیلی بیشتر از مبلغش می ارزد. :)

۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱

هدف سال نو

فکر می کنم یک جایی خواندم که یک ضرب المثل انگلیسی هست که می گوید: برای اینکه به اهدافت برسی، اول باید از خواب بیدار شوی!


خیلی جمله ی سنگینی است اگر دقت کنید! بر خلاف بعضی لیست های بالا بلندی که اسمش لیست اهداف است، امسال فقط یک هدف دارم و آن هم زود از خواب بیدار شدن است!!! :دی 

۰۱ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

کمی خوب تر باشیم

اگر به بالای صفحه، سمت چپ، قسمت منو ها نگاه کنید، یک منو اضافه شده. 

ایده اش یکدفعه به ذهنم رسید. برای خودم و برای همه ی کسانی که دوست دارند کمی خوبتر باشند. کسانی که می خواهند به اندازه ی توانشان زندگی را برای خودشان و اطرافیان زیبا تر کنند. 

اگر شما هم جزو این دسته افراد هستید، بد نیست سری به این صفحه بزنید. 


این را هم اضافه کنم که این لیست، گرچه درست کردنش چند ساعتی زمان برد، کاملا ناقص است! و مدام به روز رسانی می شود. پس خرده نگیرید و فقط پیشنهاد سازنده بدهید! 

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

g.k

new version comming soon...

۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مهاجرت به میهن بلاگ

یه مدتیه دارم فکر می کنم به میهن بلاگ مهاجرت کنم. دلیلشم اینه که از کم مخاطبی رنج می برم!! از یه طرف خلوتی اینجا رو دوست دارم و از طرف دیگه گاهی خسته کننده میشه. به هر حال اگه تصمیم گرفتم، آدرس جدید رو همینجا اعلام می کنم! 

۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هنر مباحثه

یکی رو میشناسم که خیلی خوب بحث می کنه. وقتی در مورد چیزی اطلاعات نداره نظر نمیده، اما امان از وقتی که اطلاعات داره! حال طرف مقابل رو میگیره کلا! اونم نه با زدن حرف های بی ربط، بلکه با دلایل کاملا منطقی و از روی دانش و اطلاعات. منم اونو الگوی خودم قرار میدم. امیدوارم منم بتونم روزی بحث کننده خوبی باشم. 

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چشمه

اگه بخوایم آدما رو به اشیاء یا پدیده ها تشبیه کنیم، هر کدوم یه چیزی هستن. بعضیا مثل گلن، باعث میشن همه جا زیبا بشه، اما تاثیرشون دائمی نیست، بعضیا مثل درختن، منفعتی برای خودشون و دیگران، یکی مثل سنگه، گاهی اوقات یه پناهگاهه محکمه و گاهی هم سد دیگران، یکی مثل باده، یه نسیم خنک که میاد و میره و اثری ازش به جا نمی مونه، یکی مثل زلزلست، همه چیز رو به هم میریزه یا سازنده و یا ویرانگر. عده ای فقط ناظرن، تاثیرشون روی محیط تا زمانیه که هستن، یکی همه مثل آتیشه، اگه کنترل بشه گرما داره و اگه نشه همه چیزو میسوزونه و نابود می کنه. 
این وسط یه عده هستن که خیلی کمن. اینا مثل چشمه هستن. از درون می جوشن و محیط اطرافشون رو سیراب می کنن. اینا هستن دلیل به وجود اومدن گل و درخت و نسیم و ... انقدر می جوشن تا اطرافشون پاک بشه، با طراوت بشه، زیبا بشه، گل ها رشد کنن، درخت ها قد علم کنن. و مهم نیست که کجا باشن یا چه شرایطی داشته باشن، هر کجا باشن به اونجا طراوت میدن. اگرم یه روزی برن و اونجا نباشن، آثارشون تا مدت ها باقی میمونه، چون باعث میشه چشمه  های دیگه ای هم بجوشه. 
منم میخوام چشمه باشم، فقط چشمه. 




پ.ن: البته بعضیام هستن که گاون!!! (از بس که میرن رو مخ دیگران!) 
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بعد کنکور...

منم مثل همه برنامه های زیادی برای بعد از کنکور دارم. بعد از ظهر روز کنکور میخوام یه دوش اساسی و احتمالا یه ماساژ به خودم هدیه بدم و بعدش بخوابم! (البته کنکور هنر و زبان هم هست تا ببینم برنامه اونا چطور میشه) و گوشیم رو دور از دسترس نگه دارم! 

بعدشم میخوام یه پست بزنم فیسبوق (!) که همه فک و فامیل و دوستان و آشنایان بدونن من کنکور دادم و راحت شدم! و به اطلاعشون برسونم که قصد ندارم رتبه کنکورم رو به کسی بگم و بعد از اعلام نتایج هم زینگ و زینگ زنگ نزنن که چی شد و کجا قبول شدی!!! 

بعدش مسلما چند تا برنامه استخر و پارک و مهمونی با برو بچ میچینیم تا خستگی این همه درس خوندن از بین بره!!!(!) این کارا خودش حدود یک هفته وقت می بره، میخوام به بچه هایی که قبول شدن، هماهنگ کنم که کتابامون رو جمع کنیم همه و به یکی از مدارس حاشیه شهر هدیه بدیم. فکر کنم همه بچه ها استقبال کنن. 

میخوام یه وقتی بذارم و بشینم اطلاعات تک تک رشته هارو بررسی کنم ببینم از کجا شروع میشن، چقدر جای پیشرفت دارن و در نهایت به کجا ختم میشن. بعدم که چند تا رشته رو انتخاب کردم، میرم سراغ بررسی دانشگاه ها. 

خیلی دوست دارم یه مسافرت توپ برم اما فکر نمی کنم امسال تابستون موقعیتش پیش بیاد. اونم به خاطر پیگیری نتیجه کنکور و انتخاب رشته و ... حالا در نهایت اگه شد تبریزی، شیرازی، مشهدی، کیشی میریم! 

بعد برای آموزش رانندگی و گواهی نامه اقدام می کنم که مصمم هستم تابستون بگیرمش. 

یه برنامه ورزشی هم با دوستان باید بچینیم تا این همه درسی که انبار شده(!) آب بشه و به حالت نرمال فیزیکی برگردیم! احتمالا یه ورزش حرفه ای رو شروع می کنم. 

آخرم انقدر میخوام برم بیرون و خرید که بمیرم! چند تا لباس هم باید آماده کنم چون مطمئنن یه هفته ای میریم تهران و همه هم میخوان بیان این نابغه رتبه یک رو ببینن!!!!!! 

+ تو تهران هم یه سری پروژه هست که باید انجام بشه! (;

بعد از همه اینا که نتایج قبولی میاد و رشته و دانشگاه مشخص میشه، تحقیق عمیق تری انجام میدم، باید وسایلم رو جمع کنم و توی اون شهر خونه پیدا کنم. و خودم رو برای خوندن دروس اون رشته آماده کنم و به همین دلیل وقتی هم برای مطالعه و افزایش اطلاعاتم گذاشتم. 

تصمیم دارم فعالیت های اجتماعیم رو زیاد کنم و چند تا کار عام المنفعه انجام بدم. علاوه بر اون سعی می کنم یه کار خانوادگی راه بندازم! یکی هم توی خانواده پایست و میخوام با یه طرح خوب پیش برم تا اون و سایر بزرگان رو جذب کنم! 

از نظر همه برنامه های من رویایی و غیر قابل انجام به نظر میان ولی از نظر خودم کاملا معمولین و انجامشون میدم! حتما انجامشون میدم! دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره! 

همین دیگه! همش سه ماه و کلی برنامه! بسه دیگه! بعدشم که اول مهر میشه و باید بریم دنبال درس و دانشگاه و ...

۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسراف

بعضی وقتا تو خونه انقدر غذا داریم که نمیدونم کدومو بخورم! انقدر میوه هست که همیشه نصفش میگنده و میریزیم دور! حالم از این وضعیت به هم میخوره! هر چی تذکر میدم گوش نمیدن! وقتی به این فکر می کنم که کسایی هستن که در حسرت نوشیدن آب آشامیدنی تمیز هستن، یا کسانی هستن که از کمبود مواد غذایی و ویتامین ها میمیرن، واقعا تاسف می خورم. خودم بعدا هیچوقت اسراف نخواهم کرد. 

۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۴۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دانشگاه

مسلما مثل همه ی دانش آموزا، منم دوست دارم یه دانشگاه خوب قبول بشم. خب خیلی هم دوست دارم! ولی اگه نشد، میخوام راهمو ادامه بدم، حالا هر جا باشه. هیچ وقت تو زندگیم نمیگم دیگه بسه! دیگه تموم شد! همیشه زندگی ادامه داره...

۱۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بوی عطر

امروز تو اتاقم مشغول درس بودم که یهو دیدم یه بوی خوبی میاد! گشتم تا بالاخره دیدم این بوی خوب از یکی از کیف هامه (کیف مخصوص کلاس رفتن) توی کیفو گشتم تا ببینم چیه که انقدر بوی خوبی داره که دیدم هیچ چیز خاصی نیست. جزوه کلاسمو باز کردم و دیدم بــــــــلــــــــه! بوی جزوه ی دست نویسه معلممونه! یعنی عطرش چنان ماندگاری داشت که با تماس دستش با کاغذ روش مونده بود. 

خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم! معتقدم همه باید یه عطری مخصوص خودشون داشته باشن. به خصوص آقایون که اگه از ادکلن مردونه استفاده کنن خیلی جذاب تر میشن! 

راستش تا الان خودم رو این قضیه خیلی حساس نبودم و با وجود اینکه همیشه از عطر استفاده می کردم، هیچ وقت یه عطر خاص نداشتم. عطر های مختلفی بوده. به خصوص که ادکلن و عطر های با کیفیت قیمت بالایی دارن و من قبلا هزینه ای برای خریدش کنار نذاشته بودم! 

اما الان دیگه تصمیم گرفتم که منم یه بویی داشته باشم! به همین دلیل اول میرم تحقیق کنم ببینم اوضاع عطر و ادکلن چطوره! 

یه کار دیگه به لیست کار های بعد از کنکور اضافه شد! 

۱۲ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

داستان نویسی

به داستان نویسی علاقه دارم! سوژه های جالبی هم توی ذهنم هست. اما نمیدونم چرا انقدر در این مورد کاهلی می کنم! شاید اگه بنویسم چیز خوبی از آب در بیاد. سعی می کنم دست به کار بشم! 

۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تقلید

واقعا بدم میاد ازم تقلید کنن! نمیدونم چرا! آخه وقتی از آدم تقلید می کنن یعنی کار خوبی انجام دادی و برای همین بقیه هم مشتاق میشن اون کارو انجام بدن. اما من واقعا اذیت میشم! میام کلی خلاقیت به خرج میدم و یه کارو به روش خودم انجام میدم، بعد یهو یکی میاد کپی می کنه! 

کسایی که از مغز خودشون استفاده می کنن خیلی با ارزش ترن! به قول بابام، چاه باید از خودش آب داشته باشه


خودمم سعی می کنم تقلید نکنم، مگر اینکه مجبور بشم و با این حال بازم یه سری تغییر ایجاد می کنم. 

۰۵ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جرقه

امروز با دیدن چند نفر یه جرقه توی ذهنم زده شد! واقعا جالبه! فکر کنم همین اتفاق کل مسیر زندگیم رو تحت الشعاع قرار بده! خیلی دیدم نسبت به آیندم عوض شد! 

۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

منطق

یه کتاب هست به اسم لذات فلسفه. خوندنش رو به همه توصیه می کنم! فکر کنم اگه به همه فلسفه آموزش داده بشه کشور گلستان میشه! دو تا از جملاتی که واقعا جالب رو می نویسم! 

آداب و رسوم مجموعه ای از کار ها و رفتار هاییست که مردم با میل خود انجام داده و گاهی حتی دلیل آن را هم نمی دانند، و قوانین مجموعه ای از کار هاست که مردم موظف به انجام آن می شوند. و این تنها تفاوت میان رسوم و قوانین در زمان های مختلف است. 


دومین جمله که واقعا جالبه: منطق آن چیزی است که سعی در اثبات آن داریم! 


دیگه قضاوت با شما! 

۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جبران

هر چقدرم که تلاش کنیم، نمیتونیم زحمات پدر و مادر رو جبران کنیم! یکی از بزرگترین آرزو های هر کسی همینه که بتونه این زحمات رو جبران کنه! حالا من حداقل 10 نفر مثل پدر و مادر دارم! 

خدایا مهلت و توان بده که حداقل بتونیم یکم از این زحمات رو جبران کنیم. 

۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نامه

امروز بالاخره نامه ای که برای دوست لهستانیم فرستادم به دستش رسید! برای دو تا کارت پستال به همراه نامه و یه آویز تزیینی (چشم زخم) فرستادم. خب کار جالبی بود! الان کلی خوشحاله و داره برای من نامه می نویسه! 

منم وقتی نامشو بگیرم خیلی خوشحال میشم! نمیدونم چه رازی توی ارسال و دریافت نامه هست که انقدر جالبه! به خصوص اگه یه نامه از اون سر دنیا بیاد! 

دوستم میخواد با پدرش بیاد ایران، همین تابستون! و امیدوارم بشه همدیگرو ببینیم! 

۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

فرصت شغلی

برای من یه فرصت شغلی هست برای کار در بانک. اونم به این دلیل که مامانم هم کارمند بانک بوده و من در استخدام در اولویت اول قرار می گیرم. خب این کار یه سری خوبی هایی داره و یه بخشایی از زندگیمو ساده تر می کنه. 

مثلا اینکه حقوق خیلی خوبی میگیرم، امنیت شغلی بانک ملی خیلی بالاست، جای پیشرفت توش هست، میتونم با اعتباری که بدست میارم وام بگیرم، یه بیمه خیلی کامل داره که 90% هزینه های پزشکی رو پرداخت می کنه، بیمارستان و پزشک های اختصاصی داره و در سرتاسر ایران هم هتل و مهمانسرا داره. کار بانکی هم خیلی سخت نیست و عموما با کامپیوتر انجام میشه. 

اینا چیزایی هستن که هر شخصی دنبالشونه. خب این کار یه سری بدی ها هم داره. 

یعنی تمام روز های سال به جز تعطیلی های رسمی باید کار کنی، باید صبح تا شب با مردم سر و کله بزنی، و از همه مهم تر اینکه کار های دولتی یه روزمرگی خاصی به زندگی آدم تحمیل می کنه. در ضمن باید 30 سال کار کنی تا بازنشسته بشی و بعد از این مدت به وضع مالی متوسط رو به بالا برسی، اما هیچوقت میلیونر نمیشی. از همه مهم تر، من از روزمرگی و زیردست بودن خوشم نمیاد. به خصوص جایی که قوانین رعایت نمیشه و زور میگن و حق مردم رو پایمال می کنن اصلا برام قابل تحمل نیست و ممکنه تو بانک که یه موقعیت دولتیه، زیاد از این چیزا ببینم. 


هنوز در این مورد تصمیم نگرفتم. اگه بخوام توی بانک کار کنم، خیلی چیزا ساده تر میشه، مثلا اینکه میتونم توی دانشگاه حسابداری یا مدیریت دولتی بخونم و دیگه لازم نیست به خودم زحمت بدم مهندس بشم! 

نمیدونم، شایدم به روال عادی زندگیم ادامه بدم و علاوه بر تحصیل در رشته مورد علاقم چند سالی توی بانک کار کنم، مثلا 10 سال، تا بعد از اینکه به ثبات مالی رسیدم، کسب و کار خودمو راه اندازی کنم. 

۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زمین

میخوام زمین بخرم! هنوز تصمیم نگرفتم کجا. یعنی هرجا باشه برای من فرقی نداره. فقط زمین باشه، آب داشته باشه و از همه مهم تر وسیع باشه و قابلیت ارتقا داشته باشه. دوست دارم یه زمینو با دست خودم آباد کنم و بعد توش یه خونه بسازم. برای خودم و برای نسل های بعد. 

وقتی جایی آباد بشه، خانواده های دیگه میان و کم کم تبدیل میشه به شهر. شهری که برای من میشه وطن (تا الان این حسو نسبت به هیچ شهری نداشتم) 

اگر کسی با من همراه بشه توی این راه، که قدمش روی چشم و اگرم کسی همراه نشه، که فکر کنم این موقعیتو از دست داده! طبق معمول فاز منفی ها و مانع ها هم نادیده گرفته میشن! 

شاید احمقانه و غیر ممکن به نظر بیاد، ولی اینطور نیست! 

۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ورزش

اگه بخوام 5 تا ورزش نام ببرم که واقعا دوست دارم انجام بدم، اونا پاتیناژ، باله(میشه گفت یه نوع رقصه)، یه ورزشه رزمی (ترجیحا کونگ فو)، پارکور و پاراگلایدره. 

به پاتیناژ دو نفره خیلی علاقه دارم. خب این آرزو رو که به گور میبرم!! باله رو با خاطر دیسیپلینش، کونگ فو برای اینکه در صورت لزوم کسی رو له کنم! پارکور برای این که خفن به نظر بیام! و پاراگلایدر هم برای تحقق آرزوی پرواز بشریت! 

همشونم میخوام در حد خیلی خوب یاد بگیرم! هر کدومشون بخش خاصی از وجودم رو سیراب می کنه! 

البته هیچ کدوم از اینا از علاقه من به شنا چیزی کم نمی کنه!!! 

اینارو به خودم هدیه میدم! یه روزی بالاخره...

۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۳۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

18 سالگی

کمتر از دو هفته تا 18 سالگیم باقی مونده. این یعنی اینکه از لحاظ قانونی هر کاری بخوام میتونم انجام بدم. کار هایی که همیشه دوست داستم که انجام بدم، ولی نمی تونستم. از این لحاظ خیلی خوشحالم و دارم براش لحظه شماری می کنم. 

از یه طرف دیگه، همیشه تصویری که از 18 سالگیم داشتم، یه آدم خیلی موفق بود! از خیلی جهات از اینی که الان هستم بهتر! این ناراحتم می کنه. به 18 سالگی رسیدم بدون اینکه به خیلی از چیزایی که میخواستم برسم. 

اینکه گذشت، ولی نمیخوام بذارم مدتی بعد (مثلا 10-20 سال دیگه) هم همین حسو داشته باشم. میخوام کارایی که بهشون علاقه دارم رو دنبال کنم. ایندفعه با مسئولیت خودم. 


۲۲ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عکاسی

به عکاسی خیلی علاقه دارم! از وقتی یادم میاد دوست داشتم این کارو انجام بدم. تا مدت ها با دوربین گوشیم عکس می گرفتم. همون دوربین های 1.5 مگاپیکسلی گوشی های نوکیا که انصافا اندازه یه دوربین 5 مگاپیکسلی می ارزید. چند سال پیش بالاخره تونستم یکم پول جمع کنم که حدود 600000 تومان شد. اون موقع پول زیادی بود!!! منم تنها چیزی که همیشه دوست داشتم داشته باشم رو خریدم! یه دوربین عکاسی. 

خیلی از اون دوربین راضی بودم. 10 مگاپیکسل بود و کیفیت بسیار بالایی داشت. از بهترین دوربین ها بود. اما بعد از حدود دو سال و نیم ضربه دید و مجبور شدم یه دوربین جدید بگیرم. دوربین جدید مدل جدید همون دوربینه ولی با این تفاوت که 12 مگاپیکسله. با وجود اینکه دوربین هایی با مگاپیکسل بالاتر هم هست، ولی من اینو انتخاب کردم. چون مگاپیکسل ملاک یه دوربین خوب نیست. 

حدود 6 ماهی هست که این دوربینو خریدم. خیلی ازش راضیم. 5 ماه گذشته، خیلی ازش استفاده نمی کردم. در حد گرفتن عکس های مهمونی ها و دور همی ها. 

الان قضیه فرق کرده. از وقتی عضو National Geographic شدم خیلی قضیه فرق کرده! انگار یه روح تازه در من دمیده شده! البته گرفتن عکس خوب، منظره و موقعیت خوب میخواد که من به دلیل مشغله درسی(!) فعلا شرایط سفر یا رفتن به جشنواره ها و ... رو ندارم. اما همین کارایی هم که تو خونه انجام میدم بد نیست. یعنی از هیچی بهتره. 

تصمیم گرفتم کمی هنر و خلاقیت و البته هدف به عکس ها اضافه کنم. هر چی عکس تا الان روی سایت آپلود کردم کارای گذشته بوده. کارای جدید کمی طول می کشه تا آماده بشه. 

میخوام هدف رو "نشون دادن فرهنگ و هنر ایرانی به دنیا" بذارم. به همین دلیل حتی یه آفتابه هم میتونه سوژه خوبی باشه! 

۱۸ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تغییر در مسیر زندگی

حدود 4 سال پیش، برنامه های بزرگی برای زندگیم داشتم. همه چیز روی روال عادی و برنامه ریزی شده بود. ولی این مسیر تغییر کرد. دلیلشم این بود که قرار بود ازدواج کنم. یعنی دیگه جایی برای خیلی از کار هایی که میخواستم نبود. مثلا به جای ادامه تحصیل در خارج از کشور، باید به این فکر می کردم که بهترین سن برای بچه دار شدن چه سنیه؟ یا مثلا به جای پژوهش در علومی که مورد علاقم بود، باید پژوهش روانشناسی انجام میدادم! علاوه بر تحصیل، باید وقتم رو برای کسی میذاشتم که فاز فکریش کاملا با من فرق داشت. و این کار کلا انرژیم رو تلف می کرد. 

این بود که کلا مسیر فکریم عوض شد. 1 سال پیش همه چیز به هم خورد و ازدواج و غیره منتفی شد. سال گذشته هم با پس لرزه هاش گذشت. اما الان دوباره مسیرم داره برام روشن میشه. دوباره دارم به برنامه های جدید فکر می کنم. 

شاید خیلیا بگن: آخه سال کنکورم سال برنامه های جدید؟! و من میگم: آره! 

هر چیزی که توی این سه سال از دست دادم، به جاش تجربه کسب کردم. حالا دیگه میدونم در خیلی از موارد چه تصمیمی بگیرم. از این به بعد میخوام از همین اندک تجربه کسب شده استفاده کنم. میخوام به مسیر و جایگاهم بر گردم. نباید ازم انتظار داشته باشن که یهو همه چیز درست بشه. این پروسه 4 سال طول کشیده و مسلما طول می کشه تا خودم رو بازسازی کنم. 

بالاخره درست میشه...

۱۰ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰