۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

یک عدد عینک گم شده

بعضی وقت ها خودم هم حسش می کنم. بعض وقت ها هم انتظارش را می کشم. انتظار اینکه یکی از همین اطرافیانم بگوید: بس کن دیگه بابا چرا ضد حال می زنی! و حتی برایش جواب هم آماده کردم! اگر روزی کسی چنین حرفی زد در جوابش می گویم: من ضد حال نزدم، فقط چند تا از واقعیت های زندگیو گفتم. 

این جواب را بار ها در ذهنم مرور می کنم. راستش وقتی که غرق در رویا پردازی و یا مشغول به انجام کار های احمقانه می شویم، همین واقعیت های زندگی خیلی تلخ می شوند. کوچکترین مثالش همین است که کسی شب امتحان برنامه ی ساحل بچیند و من از بین جمع بگویم آفرین اما فردا امتحان داریم و این خودش بزرگترین ضد حال است! برای خودم هم ضد حال است! همه می دانند که امتحان داریم و واقعا لازم نیست من گوشزد کنم،اما انگاری مواجه شدن با واقعیت های زندگی برایم به یک عادت تبدیل شده. 

راستش دوست دارم به آن روز هایی برگردم که در کوچه و خیابان به همه لبخند می زدم، به هر مغازه ای با روی خوش وارد می شدم، حال و احوال همه را می پرسیدم، آن روز هایی که دوست هایم صندوقچه ی مگو ترین اسرارم بودند، آن روز هایی که هر آدم اخمویی را که می دیدم تعجب می کردم، آن روز هایی که با دیدن شما ،مردم، به وجد می آمدم و آن روز هایی که از هیچکس قلبا متنفر نبودم. دل خودم هم برای آن روز ها خیلی تنگ شده.  

نمیدانم چه شد که عینک خوش بینی ام گم شد. نمیدانم که در سیر زمان جا ماند یا خودم آن را جایی جا گذاشتم، نمی دانم کسی آن را ربود یا کسی قرض گرفته بود و یادش رفت که پس بدهد، فقط می دانم که یک عدد عینک گم شده. از یابنده تقاضا می شود آن را به هر کسی که به آن احتیاج داشت تحویل بدهد. 

۲۹ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

علیرضا آذر

واقعا نمیدونم چطور یه آدم میتونه این همه تشبهات زیبا رو توی یه شعر به کار ببره. چطور یه نفر میتونه انقدر قشنگ عاشقانه صحبت کنه؟! شاهکار مانند عجیبه شعراش. 

۱۳ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دنیای میکروسکوپی

هر چه بیشتر فکر می کنم بیشتر به این نتیجه می رسم که دنیا فقط میکروسکوپی است. یعنی همین چیز های کوچک، دقیقا همین چیز های کوچک، هستند که همه چیز را عوض می کنند. همین حرف های کوچک، دروغ های کوچک، پنهان کاری های کوچک، قضاوت های کوچک، تهمت های کوچک، فکر های کوچک، رفتار های کوچک، همین اشتباهات کوچک، همین چیز های ریزه میزه ای که ممکن است توجهی هم به آنها نکنیم.
همه فکر می کنند همیشه برای روی دادن تغییرات، باید چیز های بزرگ اتفاق بیفتد، اما یادمان باشد، چیزی که باعث می شود یک سد بزرگ خراب شود، جریان خروشان آب نیست، حفره ی کوچکی است که گاهی قطر آن از قطر یک دانه ی ارزن هم کوچکتر است! 

+ پ.ن: گرچه این پست در مورد همه چیز است، اما در انتهای نوشتنش یادم آمد که بنویسم سوراخی به آن کوچکی که می تواند سدی را خراب کند، پس ببینید سوراخ دهان ما چقدر برای انجام کار های تخریبی بزرگ است! صرفا جهت اطلاع! 
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرا بشناس اگر می توانی

قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی

کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن

از خیابانها, دشتها و کوههایی گذر کن که من کردم

اشکهایی را بریز که من ریختم

دردها و خوشیهای من را تجربه کن

سالهایی را بگذران که من گذراندم

روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم

دوباره و دوباره بر پا خیز و مجددا در همان راه ,سخت قدم بزن

همان طور که من انجام دادم

بعد آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی

آن وقت است که بیشتر مرا درک خواهی کرد و برای اشتباهاتم واعظ نمی شوی

می دانم و می دانی که کسی نمی تواند کفشهای دیگری را بپوشد و در راه او قدم بردارد و . . . . . . . 

اما می شود فقط و فقط به حرف های دل انسانی گوش داد , آری می شود همدیگر را بشنویم

باری زیستن سخت ساده است...


برگرفته از وبلاگ http://mangaloves.blogfa.com

۰۹ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شاید بدترینش هم باشد

یکی از بدترین ظلم های بشریت در حق دیگران این است که اسم خودخواهی اش را می گذارد دوست داشتن و به خودش حق می دهد هر طور که می خواهد به بهانه ی "دوست داشتن" زندگی دیگران را هم بزند! 

۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نرگس

آخرین باری که همو دیدیم کلاس پنجم ابتدایی بوده. دوست صمیمی هم نبودیم. اما همیشه بهم زنگ میزنه یا پیام میده. برای هر مناسبتی. من واقعا ممنونم برای این همه محبتش و از الان به بعد میخوام یه طور دیگه روش حساب باز کنم. 

من نمیخوام براش یه یاسمن باشم! 

ن.ه

۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

یاسمن

راستش این روزا خیلی ذهنمو به خودش مشغول کرده. همش با خودم میگم چرا؟!


بهار ثانیه ثانیه می آید ….

و اما اینجا کسی هست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری برایتان آرزوهای خوب دارد ….

سال نو مبارک دوستم (smiley)


چرا جواب این متن تبریک باید یه شکلک باشه؟! اونم از طرف کسی که از 6 سالگی میشناسمش. کسی که دوست دوران بچگیم بوده. کسی که توی سن 9 سالگی بدترین اتفاق زندگیم مهاجرتش به تهران بوده؟! کسی که این همه سال به یادش بودم و حتی توی این مدت یک بار هم بهم زنگ نزده! کسی که تا الان به بهانه ی درس و پر مشغله بودن و هزار جور بهانه ی دیگه همیشه مکالمات رو زود تموم می کرد و می پیچوند. چرا؟! واقعا چرا؟! الان دیگه چرا؟! 

واقعا این قضیه یه مشکل شده توی زندگیم. 

ی.ب

۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تبریک نوروز 94

نوروز بمانید که ایّام شمایید!

آغاز شمایید و سرانجام شمایید!

آن صبح نخستین بهاری که ز شادی

می آورد از چلچله پیغام، شمایید!

آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار

آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،

خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟

اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان

افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!

هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،

هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!

امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست

در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!

گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،

در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید

ایّام ز دیدار شمایند مبارک

نوروز بمانید که ایّام شمایید!

ممنون

۰۲ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شروع سال 94

۰۱ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰