روزی شخصی گل رز سفید پژمرده ای را نشانم داد و گفت تو این گل پژمرده ای. سال ها طول کشید تا فهمیدم من آن گل پژمرده نبودم، اما غنچه ای بودم که در باتلاق روییده. ریشه هایم را برداشتم و از آن باتلاق رفتم. :)