یادم می آید دوران کودکی، همه ی اطرافیان با نگاهی حسرت بار، زل زده به من، آه کشان می گفتند: خوش به حالت که الان بچه ای! بچگی کن! یه روز بزرگ میشی بعد میگی ای کاش بچه میموندم.
الان همان یک روز است! 15-16 سال بعد از آن روز ها و من دیگر بزرگ شده ام، مشکلات هم بزرگتر شده اند، دغدغه ها هم بیشتر شده اند، اما من هنوز هم آرزو نمی کنم که ای کاش بچه میماندم.
آدمیزاد باید یک جایی را داشته باشد که همه ی گوشه نویس هایش را بردارد و بگذارد آنجا. من هم گوشه نویس هایم را آورده ام اینجا که اگر کسی هر از گاهی از اینجا عبور کرد بینشان قدم بزند و زیر و رویشان کند و دستی رویشان بکشد تا گرد و غبار آنها را نپوشاند. اگر از اینجا رد شدید و حوصله تان یاری کرد، نظری بنویسید یا پیشنهادی یا انتقادی و یا حتی سکوتی...