تصور می کنم بین بعضی آدم ها نوعی رابطه عجیب وجود دارد! مثل تلپاتی! یعنی هر وقت، هر کجا آدم نا شناسی نظرتان را به خودش جلب کرد، نگاهش کردید، به او فکر کردید یا با دیدنش لبخندی به لبان شما نشست، بدانید همان رابطه عجیب برقرار شده. عجیب نیست که توی خیابان، مترو یا اتوبوس آدمی را می بینید!؟
 خب الان فکر می کنید دیوانه شده ام! اینطور جا ها پر از آدم است، معلوم است که عجیب نیست آدمی ببینیم! 
اما دقیقا نکته همین جاست! از بین هزاران هزاران آدمی که از کنار شما توی خیابان، مترو، اتوبوس، فضای مجای و غیره و غیره می گذرند، چند نفرشان را می بینید!؟ در واقع شما اکثر آنها را نمی بینید (دیدن به معنای نگاه همراه با توجه). درصد کمی از آنها هستند که ممکن است توسط شما دیده شوند، یا حتی درموردشان فکر کنید. البته منظور  ظاهر های عجیب و غریب نیست، همه به آنها توجه می کنند. 
طبق تجربه ی شخصی، همان درصد کمی که شما می بینید، معمولا همان کسانی هستند که شما را می بینند! نمی دانم این نتیجه گیری نا دقیق و احمقانه را چطور بیان کنم! اما بار ها و بار ها زندگی به من ثابت کرده که آدم هایی که گوشه نظری به آنها داریم، همان هایی هستند که گوشه نظری به ما دارند. اگر به آنها توجه کنیم، میبینیم که اشتراکاتی هم با آنها داریم! 
در آخر، همین افرادی که نظر ما را به خود جلب می کنند، می شوند دوستان یا همکاران خوب و گاهی هم عشق! هر روز که از جای شلوغی می گذرم و کسی توجهم را جلب می کند، به این فکر می کنم که چقدر سریع از کنار کسانی که با آنها تلپاتی دارم می گذرم! چقدر راحت بدون آنکه همدیگر را بشناسیم و اشتراکاتمان را پیدا کنیم، از هم می گذریم! چقدر دوست های خوب و چقدر عشق از دست می دهیم! 
اگر شجاعت این اکتشاف را داشتم، هیچ وقت نمی گذاشتم کسی که توجهم را جلب کرده، همینطور جلوی چشمم برود و مثل یک معما باقی بماند. شما اگر شجاعتش را دارید، کشفش کنید! من هم روزی این شجاعت را به دست خواهم آورد! 

کاش زندگی مجالی برای درک همه ی این مضامین عجیب می داد!